نظام آموزشی کشور، محتضری نیمه جان

علیرضا ایزدی

شکی نیست که نظام آموزشی کشور چه در بخش آموزش و پرورش و چه در بخش آموزش عالی دارای مشکلات عدیده‌ای است که این مشکلات همچنان پابرجاست و اراده‌ای برای تغییر و بهبود شرایط مشاهده نمی‌شود.

علیرضا ایزدی

 

شکی نیست که نظام آموزشی کشور چه در بخش آموزش و پرورش و چه در بخش آموزش عالی دارای مشکلات عدیده‌ای است که این مشکلات همچنان پابرجاست و اراده‌ای برای تغییر و بهبود شرایط مشاهده نمی‌شود.

از مهم‌ترین موارد

۱_ محتوای آموزشی:

محتوای آموزشی کاملاً با زندگی واقعی دانش‌آموز منطبق نیست و در برخی موارد محتوا با زندگی واقعی دانش آموز فاصله دارد. یکی از اشکلات مهم محتوای درسی علاوه بر ارتباط عمودی و افقی، اهداف را به طور کامل محقق نمی‌کند. روان و ساده نبودن متن با توجه به سن دانش‌آموز، نبود تصویرسازی، عدم مثال‌های واقعی و… مواردی هستند که نشان‌دهنده نیاز در تغییر و تحول در محتوای درسی است.

 

۲-  هدایت دانش‌آموز برای انتخاب رشته بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی جامعه:

انتخاب رشته و هدایت تحصیلی دانش‌آموزان در پایان دوره اول متوسطه و برای ورود تخصصی به دوره دوم متوسطه باید رابطه واقعی با نیازهای فرد و جامعه داشته باشد.

به طور مثال برای دانش آموزی که در شهر زندگی می‌کند و فاقد هرگونه زمین کشاورزی هستند اولویت اول رشته کشاورزی در نظر گرفته می‌شود در صورتی که برنامه‌ریزی درست‌تر آن است که این رشته بیشتر برای دانش آموزان مناطق روستایی در نظر گرفته شود که بتوانند آموخته‌های خود را در بهبود شرایط زندگی خود به کار بگیرند و با زندگی واقعی آنها تطبیق واقعی داشته باشد. نه اینکه دانش آموز روستایی به سمت رشته‌های نظری هدایت شوند و دانش آموزان مدارس شهری به سمت رشته کشاورزی…

(البته این مورد فقط یک مثال از موارد بسیار زیادی است که ذکر همگی آنها در این مرقومه به صورت مفصل امکان‌پذیر نیست)

۳- سیستم ارزشیابی:

سیستم ارزشیابی دانش آموزان بایستی  به‌صورت علمی‌تر و واقعی‌تر مورد بررسی و بازنگری واقع شود. در سیستم ارزشیابی برای دانش‌آموزان مقطع ابتدایی شکی نیست که سیستم ارزشیابی توصیفی یکی از کامل‌ترین روش‌های ارزشیابی است چون یادگیری دانش آموز در رفتار او و با استفاده از مشاهده ارزیاب و از طرق مختلف بررسی و ارزیابی می‌شود. اما این سیستم زمانی کارایی خود را نشان می‌دهد که جمعیت دانش‌آموزان کلاس کم باشد و معلم بتواند همگی را به صورت کامل ارزیابی کند نه کلاس‌های با جمعیت بسیار زیاد.

از طرف دیگر سیستم ارزشیابی توصیفی مستلزم وجود امکانات گوناگون برای مشاهده دانش آموز در موقعیت واقعی بوده که مدارس زیادی از این امکانات برخوردار نیستند امکاناتی مانند وجود آزمایشگاه، کارگاه رایانه و…

زمانی که مدرسه فاقد کارگاه رایانه است ارزشیابی درسی مانند کار و فناوری که بخشی قابل توجهی از آن مستلزم کار کردن دانش آموز با رایانه و برنامه‌های مختلف رایانه‌ای است چگونه خواهد بود؟؟؟؟….

بنابراین در بخش آموزش ابتدایی، سیستم ارزشیابی توصیفی باید مورد بازنگری دقیق‌تر واقع شود که حداقل می‌تواند ترکیبی از ارزشیابی کمی و کیفی باشد. از آنجایی که برای ارزشیابی توصیفی از چهار مقیاس محدود استفاده می‌شود و فاصله و میزان دقیق یادگیری را به‌وضوح نشان نمی‌دهد می‌توان در دروس مهم و پایه‌ای مانند فارسی و ریاضی از ارزشیابی کمی استفاده شود.

عملکرد ضعیف دانش آموزان ایرانی در آزمون‌های جهانی مانند تیمز و فاصله عملکرد دانش‌آموزان با میانگین جهانی که کم‌تر از میانگین است گواهی بر این ادعاست.

در دوران متوسطه نیز مشکلات عدیده‌ای به چشم می‌خورد. افت فاحش نمرات کتبی متمرکز دانش‌آموزان نسبت به نمرات غیر متمرکز نشان دهنده لزوم ایجاد تغییر در  مکانیزم ارزشیابی دانش آموزان است.

در واقع به طور خلاصه  اینگونه باید گفت که ما چه چیزی را به دانش آموز ارائه می‌دهیم و در پایان چه چیزی را از آنها می‌خواهیم؟؟!!!

4- افزایش انگیزه در تمامی بازیگران آموزشی:

مهمترین بازیگران آموزشی معلم ( و تمام افراد دخیل در نظام آموزشی)، دانش آموز و اولیاء هستند که در مرکز این مثلث محتوا قرار می‌گیرد. این افزایش انگیزه باید تمام ابعاد انگیزش داخلی و خارجی را فرا گیرد. امید به آینده شغلی و افزایش انگیزه یادگیری برای دانش آموزان، بهبود امکانات رفاهی معلمان، بهبود کیفیت آموزش‌های ضمن خدمت معلمان به صورت واقعی و متناسب با رسته شغل آنان و … مواردی هستند که باید فرایند آن مورد بازبینی جدی قرار گیرد تا فراورده با اهداف نظام آموزشی هماهنگ‌تر باشد.

5- داشتن برنامه مدون برای اوقات فراغت دانش آموزان:

برنامه مدون برای اوقات فراغت دانش آموزان به خصوص در زمان تعطیلات تابستانی می‌تواند منجر به بهبود شرایط کشور در تمامی ابعاد شود شکی نیست که آموزش و پرورش زیربنای هر جامعه‌ای در تمامی ابعاد برای ساختن آینده بهتر است.

به‌طور مثال با استفاده از امکانات حاضر و بهبود آن می‌توان ((کلاس‌های اختیاری)) زیادی را برای دانش آموزان در اوقات فراغت در نظر گرفت.

این برنامه‌ریزی باید تمام ابعاد علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، تکنولوژیکی، ورزشی و … را فرا گیرد و با توجه به استعداد و علاقه هر دانش آموز و همچنین نیاز فعلی و آتی جامعه آماده ارائه برنامه و دوره‌های آموزشی باشد.

اصل تفاوت‌های فردی این موضوع را ثابت کرده  که انسان‌ها دارای استعدادهای گوناگون و متفاوت از هم هستند این برنامه مدون باید به دنبال بالفعل کردن استعدادهای بالقوه دانش‌آموزان باشد.

یکی از موضوعاتی که زمان حاضر و آینده را تحت تاثیر قرار داده و می‌دهد مبحث مهم و کارامد ((هوش مصنوعی)) است. می‌توان در اوقات فراغت، کلاس‌های کاملاً عملی برای دانش آموزان در این زمینه و سایر زمینه‌های مرتبط با استعداد آنها فراهم کرد.

البته مثال هوش مصنوعی فقط یک مثال از حوزه‌های گوناگون است که ورود کردن به آن ضروری به نظر می‌رسد.

6- نظام آموزش عالی کشور:

در سیستم نظام آموزش عالی هم مشکلات عدیده‌ای به چشم می‌خورد مانند پافشاری به وجود رشته‌های تکراری در دانشگاه‌های مختلف و عدم بازار کار مناسب پس از فارغ التحصیلی آنها است. به طور مثال بررسی کنید و ببینید در دانشگاه‌های مختلف دولتی، آزاد، غیردولتی و … چند دانشگاه هستند که رشته مدیریت بازرگانی را دارند اما در مقابل بازار کار آن در این شهر پس از فارغ التحصیلی چقدر است؟؟ آیا تناسبی بین تعداد صندلی‌ها، پذیرش و فارغ‌التحصیلی با بازار کار دولتی و خصوصی برای این رشته یکسان است؟؟

البته مثال زدن این رشته به نمایندگی از بسیاری از رشته‌های مختلف است.

برای مثال جهت برنامه‌ریزی درست‌تر، می‌توان رشته‌های جدیدی را در نظر گرفت که در ایران به تازگی آن هم تعداد انگشت شماری دانشگاه پذیرش آن را شروع کرده‌اند. اگر بخواهیم از این حوزه هم یک رشته را به عنوان نمونه معرفی کنیم می‌توان به  کاربرد هوش مصنوعی در علم پزشکی اشاره کرد چرا نباید بخشی ظرفیت رشته‌های تکراری و بدون متقاضی را به این رشته‌های جدید داده شود تا موجبات پیشرفت بیشتر کشور را در ابعاد گوناگون فراهم کند.

در کنار موارد بسیار زیادی که به چشم می‌خورد باید  کیفیت آموزش نظام عالی در دانشگاه‌های مختلف نیز مورد بررسی و پایش مستمر  قرار گیرد به طوری که تفاوت چشمگیری از لحاظ علمی بین دانشجویان دانشگاه‌های دولتی، آزاد، پیام نور، غیر دولتی، علمی‌کاربردی و … نباشد.

تخصصی کردن رشته‌های هر دانشگاه نسبت به دانشگاه دیگر نیز مورد مهمی است که نیازمند بررسی و ورود نظام آموزشی است چرا باید دانشگاه‌های استان باید برخی از رشته‌های مشابه به هم و با متقاضی کم را داشته باشند در مقابل برخی از رشته‌های مهم در این استان وجود نداشته باشد؟؟؟ در این راستا حتی نیاز به ادغام برخی از دانشگاه‌های غیردولتی و شهریه‌پرداز با یکدیگر و به دنبال آن ایجاد یک مرکز قوی برای ارائه تخصصی چند رشته ضروری به نظر می‌رسد.

((با توجه به مطالب گفته شده، مطالبه‌گری نماینده مجلس و ارائه طرح و برنامه در زمینه سیستم آموزشی کشور برای تغییر ضروری به نظر می‌رسد))

باید این موضوع را در نظر داشت که تغییر نه تنها تابو و ناپسند نبوده بلکه از لحاظ علم مدیریت بسیار ضروری است. چرا که اگر مدیران و تصمیم گیران هر نهاد اعم از آموزشی، اجتماعی و… اگر چشم خود را بر تغییر و تحول با توجه به نیازهای جامعه ببندند در واقع از رکود و ناکارآمدی سازمان خود استقبال کرده‌اند.

 

#علیرضاایزدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *