بیست نفر از اصحاب فرهنگ و هنر کرمانشاه گرد هم آورده شدند تا از بزرگترین گردهمایی جهان، یا همان اربعین سید الشهدا علیه السلام در بیست صفر روایت نگاری کنند.
خبرنگاری، بازیگری، کارگردانی، نقاشی، خطاطی و … هنرهای اهالی این کاروان بود تا زیبایی ها و بزرگی اربعین را از قاب نگاه هنرمندانه خود در قالب هنرشان به تصویر بکشند.
در این کاروان قرعه به نام من هم افتاد تا گوشه ای از صحنه های پرشکوه و بی نظیر اربعین را بازگو کنم.
این چندمین بار است که اربعین به کربلا می روم اما این بار بعنوان زائر خبرنگار رفتم تا مطلب و گزارشی بنگارم.
با خود گفتم از شور و حال زوار اربعین بنویسم اما کمی که تامل کردم دیدم
میلیون ها نفر در این سفر؛ حضور داشتند و میلیاردها زیبایی و صحنه های به یاد ماندنی خلق شد مگر می شود این همه زیبایی توصیف شود؟!
مگر می شود ایمان و محبت افرادی را که دست یا پا نداشتند و با پای عشق، پا در راه عشق نهاده اند توصیف کرد؟!
مگر می شود سخاوت مردمانی را که یکسال سخت کار می کنند و حاصل دسترجشان را خالصانه در طبق اخلاص در اربعین ارزانی زوار می کنند توصیف کرد؟!
در این مسیر بی پایان یکی با دستان خود و به اصرار پاهای مسافران راه حسین را می شست و یکی کفششان را غبار می زدود و یکی دیگر هم دست زائر الحسین را می گرفت و تمنا می کرد تا مهمان خانه اش شود.
اصلا در اربعین درب همه خانه ها باز است به روی مسافران عاشق و صاحبان این خانه ها؛ حسین و حسینیان را صاحب خانه می دانند.
آیا می شود این صحنه را آنگونه که باید توصیف کرد؟!
آیا می شود شور و شعور و عشق حضور، میلیون ها عاشق دلداده از پیر و جوان، خرد و کلان، سیاه و سفید از چهار گوشه جهان که همه یکی شده اند و پا در راه مسیر حسین (ع) گذاشته اند را توصیف کرد؟!
در حرم، ایرانی نابینایی را دیدم که عاشقانه با مولایش سخن می گفت و چه شیرین سخن می گفت.
به من می گفت از مشهد آمده و آمده تا به مولا لبیک بگوید.
با خود گفتم آیا او واقعا نابیناست؟
نه، نه او نابینا نیست بلکه خیلی هم بینا و آگاه است که در این راه، راه می رود.
نابینا اوست یا کسی که این راه را نمی بیند؟!
شما بگویید اصلا میتوان این بینایی بی نظیر این به ظاهر نابینا را توصیف کرد؟!
گفتم حال که نمی توانم زیبایی ها و اعجاب اربعین را توصیف کنم کمی از قیام حسین (ع) و نهضت، نهضت گر عاشورا بگویم.
هرچه سعی کردم و بیشتر فکر کردم بیشتر متوجه شدم که نمی توانم قطره ای از دریای بزرگی حسین (ع) و راه او را توصیف کنم.
مگر می شود کسی را که برای خدا و در راه خدا از جانش، جان فرزندانش، جان برادران و عزیزانش و از هرچه داشت گذشت تا مردم راه را گم نکنند توصیف کرد؟!
مگر می شود کسی را که برای خدا و در راه خدا، خواهر، همسر، فرزندان و اهل بیتش به اسارت اسیران دنیا رفتند توصیف کرد؟!
مگر می شود کسی را که برای خدا و در راه خدا از اکبر و اصغرش گذشت تا اکبران و اصغران عالم، راه هدایت را در پیش گیرند توصیف کرد؟!
مگر می شود کسی را که عباس و شهدای کربلا اینگونه برایش جانبازی کردند توصیف کرد؟!
نه، نه من نمی توانم حسین (ع)، راه او و رهروان او را توصیف کنم بلکه این فقط کار زینب کبری (س) و امام زین العابدین(ع) است و تنها خبرنگاران و هنرمندان حقیقی عالم در کاروان اسرای کربلا می توانند حسین (ع) و راه او را توصیف کنند و این کار خبرنگار کاروان اصحاب فرهنگ و هنر کرمانشاه نیست که نیست.
من گزارشم را از این سفر در این جمله کوتاه خلاصه می کنم: حسین و راه او توصیف شدنی نیست.
رسول مرادی فعال رسانه