باید گفت سال پایانی قرن، یکی از سختترین سالهای اقتصادی ایران خواهد بود. امروز بهانه دولت، تحریم فروش نفتی است. نفتی که ایکاش نمی داشتیم. چون نه پدرم از این نفت بهره برد و نه من فهمیدم که بر روی نفت خوابیدن یعنی چه...
داود امامی، صاحب امتیاز و مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی استان پنجم
گویا دولت در سال جاری تصمیم گرفته تا همه چیز را بر دوش مردم بگذارد.
در حال حاضر گرانی بیداد میکند، گرانی ارتباط معکوس با سطح عمومی دستمزدها در کشور دارد، اما تورم در ارتباط مستقیم با سطح عمومی قیمتهاست. ممکن است در یک کشور تورم پانزده درصد باشد، اما قدرت خرید بالا باشد و مردم بتوانند مایحتاج خود را تهیه کنند، اما ممکن است در کشور دیگری تورم ده درصد باشد، اما سطح عمومی دستمزدها به گونهای باشد که مردم توان خرید نداشته باشند.
افزایش قیمت کالاهای اساسی و سبد معیشتی که حدود سی تا چهل قلم کالاست موجب کاهش رفاه شده و به کارگران، کارمندان و حقوقبگیران فشار بیشتری وارد نموده است. وضعیت نابسامان اقتصادی که هر روز به وضعیت بدتری میرسد مردم و به خصوص طبقات ضعیف را به طور شدیدی مورد فشار قرار داده است. دلار، در حال نزدیک شدن به مرز بیست هزار تومان است و سکه چند وقتی پادشاهی می کند و قرار نیست از تخت ۵ میلیون تومان پایین بیاید.
بر اساس حداقلیترین سبد معاش، خوراکِ یک خانواده در یک ماه بیش از یک میلیون و هشتصد هزار تومان خرج برمیدارد و با رقم های ناچیزی که مردم بعنوان درآمد در اختیار دارند حتی هزینههای خوراک حداقلی خانوادهها هم جبران نمی شود.
مسکن عمده ترین چالش در خالی کردن جیب مردم شده است. امروز دیگر بحث این نیست که مردم دارند بخاطر هزینه های بالای تهیه مسکن، حاشیه نشین شهرها می شوند امروز رفته رفته باید شاهد چادرنشینی باشیم.
چندین سال است که گفته میشود اوضاع بانکها خراب است و بانک مرکزی برای جبران کسری بودجه بانکها که باید بهره مردم را بپردازند و همچنین برای جلوگیری از ورشکستگی آنها، اقدام به چاپ اسکناس میکند. این پول چاپ شده همچون بهمنی قدرتمند با عنوان تورم بر سر مردم ریخته میشود.
تمام شرایط موجود یک طرف، آسیبهای اقتصادی مربوط به بحران ویروس کرونا یک طرف! چه آنکه تمام کسبوکارهای ریز و درشت در ماه پایانی سال ۹۸ به شرایط بحران رسیدند و آثار این اتفاق در ماههای بعد بیشتر خود را نشان خواهد داد.
با این نکات باید گفت سال پایانی قرن، یکی از سختترین سالهای اقتصادی ایران خواهد بود.
امروز بهانه دولت، تحریم فروش نفتی است. نفتی که ایکاش نمی داشتیم. چون نه پدرم از این نفت بهره برد و نه من فهمیدم که بر روی نفت خوابیدن یعنی چه…
حال این را می پرسم که دولت بر اساس داراییهای پنهان خود نمیتوانست از سالها قبل نسبت به کاهش وابستگی خود به نفت و فروش اموال مازاد خود که حدود ده برابر حجم نقدینگی کشور است از تهدیدهای غرب برای تضعیف اقتصاد، کشور را مصون کند؟ و اینکه امروز چشمانش را به جیب های خالی مردم دوخته تا با بر اساس سیاستهای اخذ مالیات به تامین مشکلات مالی اش بپردازد بر اساس کدام تدبیر است؟
مسئله اخذ مالیات امری مهم و حیاتی برای همه کشورهاست و برخی کشورها مالیات را برای افزایش رفاه و ارائه خدمات به مردم همان کشور اخذ میکنند اما در اینجا قضیه کمی متفاوت است. دولت دکتر روحانی سعی دارد تا با افزایش پایههای مالیاتی، گران کردن قیمت حاملهای انرژی و حذف یارانه افراد پردرآمد، تنها به رفع فقر دولت بیاندیشد نه رفع فقر مردم.
در حال حاضر در اثر کاهش ارزش پول ملی اقشار زیادی تحت فشار قرار گرفتهاند و به خاطر وابستگی صنایع کشور به مواد اولیه خارجی و بالا رفتن قیمتها تقریبا به خط زیر متوسط رفتهاند.
وقتی تولید لطمه می خورد و سیاست های واردات محور اصل قرار می گیرد، نتیجه آن میشود که مردم منابع مالی را از دست می دهند و از طرف دیگر چندین برابر هزینه هایشان افزایش پیدا می کند و این شرایط ناگوار باعث شده که مردم هر روز احساس مشکل کنند و این مشکلات هم متوجه سیاست های غلطی است که در دولت و تیم اقتصادی در نگاه به خارج و نگاه واردات محور وجود دارد.
همه ی این ها در شرایطی است که با فصل الخطاب قرار دادن منویات مقام معظم رهبری می توان به گونه ای دیگر گام برداشت. دولت مدبر جناب دکتر روحانی برای تحقق سال رونق تولید چه در اندیشه دارد؟ سالی که سه ماه از آن گذشت…
طراحی سایت : کلکسیون طراحی